خلاصه ای از زندگی حضرت محمد سلام الله

از پیدایش جهان تا ظهور امام زمان عج الله

خلاصه ای از زندگی حضرت محمد سلام الله

۵۳۵ بازديد

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

 



زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی  نامه حضرت محمد (ص):
نام:محمد بن عبد الله

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.

كنيه حضرت محمد (ص):ابوالقاسم و ابوابراهيم.

 

القاب حضرت محمد (ص):رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و...

 

 منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.

 

تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته ‏اند.

 

عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.

 

محل تولد حضرت محمد (ص): پیامبر گرامی اسلام(ص) در عام الفیل، (سال 570 میلادی) در مکه مکرمه، در شعب ابی‌طالب منطقه‌ای در نزدیکی مسجدالحرام، دیده به جهان گشود. اکثر محدّثان و مورّخان معتقدند که تولد پیامبر(ص)، در ماه ‏ربیع الاول بود، اما در روز تولد آن‌حضرت اختلاف دارند. معروف میان عالمان شیعه این است که آن‌حضرت، در روز جمعه، هفدهم ماه ربیع الاول، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود، و مشهور میان اهل سنت این است که ولادت آن‌حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.

 

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.


حضرت محمد (ص)روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

 نام : پیامبر گرامی اسلام(ص) در عام الفیل، (سال 570 میلادی) در مکه مکرمه، در شعب ابی‌طالب منطقه‌ای در نزدیکی مسجدالحرام، دیده به جهان گشود. اکثر محدّثان و مورّخان معتقدند که تولد پیامبر(ص)، در ماه ‏ربیع الاول بود، اما در روز تولد آن‌حضرت اختلاف دارند. معروف میان عالمان شیعه این است که آن‌حضرت، در روز جمعه، هفدهم ماه ربیع الاول، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود، و مشهور میان اهل سنت این است که ولادت آن‌حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.


اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.

 

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.

همسران حضرت محمد (ص):
1. خديجه بنت خويلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عايشه بنت ابى بكر.

4. امّ شريك بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.

7. امّ سلمه بنت عاتكه.

8. زينب بنت جحش.

9. زينب بنت خزيمه.

10. ميمونه بنت حارث.

11. جويريه بنت حارث.

12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.

 
نخستين زنى كه افتخار همسرىحضرت محمد (ص)را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد.

 
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام».

 
حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد.

 
از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:

«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

 

حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)


فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.

 
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

 

3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.

 
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.

 

ب) دختران حضرت محمد (ص):

1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).


دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.


القاب پیامبر اسلام سلام الله

پیامبر اسلام(ص) جامع تمام صفات نیک بودند. به همین دلیل، در قرآن کریم و روایات، القاب و صفات زیادی برای حضرتشان ذکر شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: «رَسولُ الله»، «خاتَم النَّبِیِّینَ«رَؤُفٌ رَحیم» «مُنذِر»، «نَجم»،‏«امین«سید المرسلین»
کنیه
کنیه‌هایی برای پیامبر اسلام(ص) ذکر شده که برخی از آنها عبارت‌اند از: ابو القاسم، ابوالطاهر، ابوالطیب، ابوالمساکین، ابوالدرتین، ابوالریحانتین، ابوالسبطین، و ابوالارامل  بود.قاسم نام یکی از فرزندان پسر آن‌حضرت بود، و به این جهت کنیه ابو القاسم بر حضرتشان نهاده شد.این فرزند پسر پیامبر اسلام قبل از سن بلوغ و در دوران کودکی از دنیا رفت.

 گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

 

آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .

 

درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم " . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

  

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند " لوحی " را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .

 

جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خديجه او را پوشاند .

 

حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .

 بعثت
در مورد تاریخ بعثت میان عالمان مسلمان دو دیدگاه وجود دارد. شیعه معتقد است، در روز 27 رجب، محمد بن عبدالله در سن چهل سالگی، در حالی‌که در غار حرا مشغول عبادت بود، از سوی خدای متعال به عنوان آخرین سفیر الهی و خاتم النبیین به پیامبری برگزیده شد؛ از این‌رو، روز بعثت پیامبر اسلام(ص) روز 27 رجب، مطابق با اول فوریه 610 میلادى می‌باشد. اما دیدگاه دیگر، نظر اهل سنت است که به اعتقاد آنان ماه رمضان زمان بعثت آن‌حضرت است

خاتمیت

بشر به فطرت خود خداجوی است، اما این فطرت کافی نیست تا هر چه که برمی‌گزیند و هر آئینی که به آن اعتقاد دارد، حق باشد بلکه این فطرت، گرایشی است که می‌بایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونی است، پیامبران بیرونی را برای ما فرستاد تا آنچه را که عقل نمی‌تواند ادراک کند، برای انسان تبیین کند. پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند و هر یک با دو محدودیت (محدودیت انبیا در تلقی وحی و دریافت حقیقت، محدودیت مخاطبین در فهم حقیقت) و یک خطر (خطر تحریف و تغییر مسیر دین) روبرو بودند؛ لذا هر دین نسبت به دین قبلی از یک سو تکمیل کننده و از سوی دیگر تصحیح کننده بود. این مسئله تا آمدن دین خاتم، یعنی اسلام ادامه داشت. در دین خاتم، نه محدودیتی در ناحیه پیامبرش بود و نه محدودیتی در ناحیه مخاطبان، و از سویی از خطر تحریف هم مصون بود؛ یعنی از سویی پیامبری فرستاده شد که در قله معرفت قرار داشت، و از سوی دیگر زمینه فهم، در مردم پیدا شده بود؛ یعنی، لااقل بعضی از مردم این آمادگی را پیدا کرده بودند که معارف بلند الهی را در بلندای آن معرفت بیابند.با از بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود، یعنی تمام هدایت الهی را که بخشی از آن‌را ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارائه نماید و در واقع دین کامل و دین خاتم باشد.


وحی


«وحى» در لغت، به معناى اشاره سریع است که می‌تواند از جنس کلام یا از باب رمزگویى یا به صورت صوت مجرّد از ترکیب یا به صورت اشاره و امثال آن باشد. معانى و استعمالات متفاوت این کلمه در قرآن کریم ما را به چند نکته، توجه می‌دهد: اول آن‌که؛ وحى مخصوص انسان نیست، بلکه به جماد و نبات و حیوان و... نیز تعلق می‌گیرد. (وحى به این موجودات همان هدایت ذاتى و غریزى و یا به عبارتى هدایت تکوینى خداوند است که آنها را به سوى مقصدشان می‌کشاند)، اما عالی‌ترین درجه وحى، تنها به سلسله پیامبران و اولیاى الهى اختصاص دارد و منظور از آن، القاى معانى بر قلب پیامبر(ص) و سخن گفتن خدا با او است. نتیجه آن‌که اساساً با سایر القائاتى که به بشر می‌شود، از نظر ماهیت متفاوت نیست، بلکه از نظر درجه فرق می‌کند. پایین‌ترین درجه آن مربوط به جماد و نبات و عالی‌ترین درجه آن مخصوص پیامبران است. دوم آن‌که؛ وحى در معانى متفاوت نیز استعمال شده است: به معناى اشاره، وسوسه، القا در فهم از راه غریزه و القا از باب رؤیا، و درجه عالى آن، نطق پروردگار با رسولان و پیامبران می‌باشد.
مشخصات وحى عبارت‌اند از: 1. درونى بودن، 2. معلم داشتن، 3. استشعار، 4. ادراک واسطه وحى.
کیفیت نزول وحى بر پیامبران(ع) نیز به سه شکل است: 1. تکلم خداوند بدون واسطه، 2. تکلم از وراى حجاب، 3. تکلم از راه فرستاده و فرشته وحى.
نزول قرآن
نزول دفعى قرآن بر قلب مبارک پیامبر(ص) یقیناً در شب قدر (یکى از شب‌هاى ماه رمضان) بوده است. با مراجعه به برخى روایات و قراین، این احتمال تقویت می‌شود که شب قدر، همان شب بیست و سوم ماه رمضان است و نزول دفعى قرآن حدوداً پنجاه و شش روز بعد از بعثت رخ داده است.
در خصوص نزول تدریجى قرآن، اختلافات زیادى وجود دارد. به نظر می‌رسد در این مسئله دو مبنا از اهمیت بیشترى برخوردار است:
1. نزول تدریجى قرآن مقارن بعثت آغاز گردیده و تا پایان عمر پیامبر اکرم(ص) ادامه داشته است. بنابر نظر مشهور، پیامبر در 27 رجب، به رسالت مبعوث شدند و در 28 صفر سال یازدهم هجرت رحلت فرمودند.
2. هر چند مقارن بعثت، چند آیه از قرآن نازل شده، اما نزول تدریجى قرآن به عنوان کتاب آسمانى، سه سال پس از بعثت، از شب قدر شروع شد و در سال دهم هجری (حجة الوداع) به پایان رسید.
امی
«امّی» به کسی گفته می‌شود که خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد. به پیامبر اکرم(ص) نیز از آن جهت امی می‌گویند که خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود. نه این‌که خواندن و نوشتن نمی‌دانست. امی بودن پیامبر اسلام(ص) از نظر تاریخی مسئله‌ای روشن و قطعی است؛ چرا که تاریخ گواه است بر این‌که آن‌حضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت، نزد هیچ معلم و استادی خواندن و نوشتن را نیاموخته بود؛ زیرا از یک سو بیشتر مردم سرزمین حجاز در زمان پیامبر(ص) مردمی عامی بوده و خواندن و نوشتن را نمی‌دانستند، و از سوی دیگر تعلیم و تعلم به عنوان یک صنعت و حرفه در میان آنان جایگاهی نداشت. از این‌رو، تنها تعداد اندکی در میان آنها از این هنر برخوردار بوده، به طوری که تعداد آنان تنها هفده نفر ثبت شده است. بنابراین، اگر پیامبر اسلام(ص) در آن جامعه خواندن و نوشتن را پیش کسی آموخته بود، یقیناً این مسئله در میان مردم شهرت پیدا می‌کرد.
اهل‌بیت
اهل بیت؛ اصطلاحی قرآنی، حدیثی و کلامی، به معنای خانواده پیامبر اسلام(ص) است. این اصطلاح در این معنا تنها یک‌بار در قرآن کریم به‌کار رفته،و از این جهت متکلمان، محدّثان و مفسران قرآن مجید، اصطلاح «اهل البیت» را که در قرآن مجید آمده، به مفهوم خاص به کار برده‌اند.
اما در این‌باره که این مفهوم خاص شامل چه کسانی می‌شود، میان مفسران، محدثان و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد.
تمام مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل‌سنت، به استناد شواهد و قراین و روایات فراوانی از: پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و دیگر امامان(ع) و نیز ام سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، ابن عباس و دیگر اصحاب، اعتقاد راسخ دارند که آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء؛ یعنی حضرت محمد(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است، و منظور از اهل‌بیت، آنانند؛ لذا همسران در این معنا داخل نیستند هر چند از احترام متناسب با شأن خود برخوردارند.
شعب ابی‌طالب
شعب ابی‌طالب منطقه‌ای در نزدیکی مسجدالحرام، متعلق به عبدالمطلب بود و پیامبر اسلام(ص) نیز همان‌جا به دنیا آمد.
هنگامی که بزرگان قریش به صورت جدّی تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند، ابوطالب که از نیت شومشان آگاه شد، فرزندان پدرش را جمع کرد و دستور داد که پیامبر(ص) را در محله خود؛ یعنی همان شعب ابی‌طالب،‌ نگهدارى کرده و مانع هر سوء قصدی شوند. به دنبال این تصمیم و در ابتدای محرّم سال هفتم بعثت، فرزندان ‌عبدالمطلب درون شعب محصور شده و در تحریم اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتند. حضور در شعب ابی‌طالب با وجود محاصره اقتصادی و اجتماعی و همچنین ایجاد موانع مختلف برای داد و ستد با دیگران، سختی‌های بسیاری را برای بنی‌هاشم به وجود آورد. آنها تنها در ایام حج (تمتع و عمره) از شعب خارج می‌شدند. سختی‌ها و گرسنگی‌ها به حدی بود که کودکان از گرسنگی می‌گریستند و صدای گریه آنها به گوش قریش می‌رسید.پیامبر اسلام، خدیجه و ابوطالب در این دوران سخت، اموال خود را از دست دادند و آنها را برای رفع مشکلات و تهیه مایحتاج خرج نمودند.


معجزات
پیامبر اسلام(ص) در طول زندگانی خود معجزات فراوانی داشته‌اند. بزرگ‌ترین معجزه ایشان قرآن مجید است که بر خلاف معجزات همه انبیاء و حتی بر خلاف دیگر معجزات ایشان، معجزه‌ای ماندگار و همیشگی است،‌ معجزه‌ای از جنس کتاب، که دارای ابعاد فراوان اعجاز نظیر فصاحت و بلاغت بی نظیر، بیان برترین معارف الهی و... است که دانشمندان و مفسران به طور مفصل درباره آن بحث کرده‌اند. تحدی قرآن بهترین دلیل بر اعجاز قرآن است که می‌فرماید: «اگر در این کتاب که بر بنده خود نازل کرده‌ایم شک دارید سوره‌ای مانند آن بیاورید». و تا امروز همه انسان‌ها از آوردن حتی یک سوره مانند کوچک‌ترین سوره‌های قرآن عاجز بوده و تا ابد نیز عاجز خواهند بود. همچنین اخبار غیبی قرآن نیز جلوه دیگری از معجزه بودن آن است و از آن‌جا که همه اخبار غیبی توسط وحی بر پیامبر(ص) معلوم گشته و اولین بار توسط ایشان برای مردم بیان شده است، به نحوی معجزه ایشان است.

معراج حضرت محمد (ص):
پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت "معراج " پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام "براق " انجام شد.

 

حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.

 

سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهي " رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه "ام هاني " پائين آمد.

 

به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کريم در سوره "اسرا" از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : "منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای  خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست ". در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .

 

معراج
معراج در لغت عربی به معنای وسیله‌ای است که با کمک آن، می‌توان به بالا صعود نمود، اما در روایات و تفاسیر، این واژه در مورد مسافرت جسمانی پیامبر(ص) از مکه به بیت المقدس و از آن‌جا به آسمان‌ها و سپس مراجعت به وطن خویش به کار برده می‌شود. آنچه از روایات اسلامی برمی‌آید، آن است که معراجی با این خصوصیت، تنها توسط رسول اکرم(ص) و آن هم یک بار انجام شده، هرچند که مشابه برخی مراحل معراج، توسط پیامبران دیگری؛ مانند سلیمان و ادریس و عیسی(ع)، نیز انجام پذیرفته است و هر چند که ممکن است معراج‌های دیگری با خصوصیات دیگر، بارها برای پیامبر(ص) نیز تکرار شده باشد.
از طرفی، هر چند روایات مختلفی در ارتباط با زمان معراج پیامبر(ص) وجود دارد، اما نمی‌توان به صورت قطعی اعلام نمود که کدامشان صحیح است. البته ندانستن تاریخ دقیق؛ مانند بسیاری موارد مشابه ضرری را متوجه قطعیت اصل ماجرا نخواهد نمود.
پیامبر(ص) بعد از معراج، مستقیماً به مکه بازگشت و خبر این واقعه مهم را به اطلاع قریش رساند و شواهدی قطعی برای اثبات این موضوع در اختیار آنان قرار داد. همچنین، ایشان در طول نبوت خود، آن مقدار از مشاهدات خود را در معراج که قابل بازگو کردن بود، با زبانی ساده در اختیار مردم قرار داد که بسیاری از این موارد، در کتب روایی و تفسیری، قابل بازیابی است.


هجرت


هجرت پیامبر اسلام(ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل آن‌حضرت(ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفا انجام می‌شد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راه‌های طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند. بنابراین، روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت می‌کردند، دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر(ص) نبود. همان‌گونه که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جست‌وجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی(ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند.
مبدأ تاریخ مسلمانان
بعد از بعثت پیامبر اسلام(ص) و تا مدت‌ها که محدوده جغرافیای اسلام، محدود به قسمتی از شبه جزیره عربستان بود، و به علت ارتباط‌های مختصر مسلمانان، و کم بودن وقایع مهم عمومی، نبود تاریخ به معنای نبودن مبدأی برای دانستن زمان و مقایسه زمانی وقوع رویدادها، مشکلی ایجاد نمی‌کرد. خلیفه دوم در سال شانزدهم یا هفدهم و یا هجدهم بعد از هجرت پیامبر(ص)، یاران آن‌حضرت را جمع کرد تا با آنان درباره این مشکل مشورت کند. بنابر تصریح یعقوبی(م بعد 292)، طبری( م 310)، مسعودی(م 346)، ابن اثیر(م 630) و ذهبی(م 748)، خلیفه دوم از امام علی(ع) مشورت گرفت و نظر امام علی(ع) در این شورا، آن بود که مبدأ تاریخ مسلمانان، هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه باشد، نظری که مورد تأیید خلیفه و همه مسلمانان قرار گرفت.


جهاد

مسئله جهاد و نبردهای پیامبر اسلام(ص) در مقابل دشمنان اسلام، از مباحث بسیار مهم تاریخی و کلامی جامعه اسلامی است. با شروع تبلیغ علنی اسلام از سوی پیامبر و دعوت مردم به گرویدن به اسلام، کفار و مشرکان در مقابل پیامبر و پیروانش صف آرایی کرده و شروع به مقابله کردند و این مبارزه تا پایان زندگی حضرتشان ادامه داشت. تمام جنگ‌هایی که در طول این مدت رخ‌ داد، در حقیقت مراحل مختلف یک نبرد - اما در مراحل و مکان‌های مختلف و با اسامی متفاوت - بوده است که هرچند در مراحلی، نوعی پیش‌دستی در نبرد از سوی پیامبر(ص) مشاهده می‌شود، اما در واقع منشأ تمام این نبردها به یک نبرد تدافعی طولانی اسلام در برابر شرک و کفر برمی‌گردد.
غزوات
تعداد غزوه‌های پیامبر گرامی اسلام(ص) 28 غزوه گزارش شده است که از سال دوم هجری شروع شده و تا سال نهم هجری ادامه یافت.
نماز بر پیکر پیامبر(ص)
پیامبر اسلام(ص) سرانجام پس از 23 سال تلاش شبانه‌روزی در راه اعتلای اسلام و پس از تحمل سختی‌های فراوان در این راه، در 28 صفر سال یازدهم هجرت(سال 632 میلادی) در سن 62 یا 63 سالگی دیده از جهان فرو بست و به دیدار معبودش شتافت. بر اساس منابع معتبر تاریخی، تمام مسلمانانی که مایل به اقامه نماز بر پیکر پیامبر(ص) بودند، گروه گروه نزد بدن آن‌حضرت حاضر شده و بدون آن‌که امام جماعتی داشته باشند، با نماز خود، آخرین وداع را با پیامبرشان انجام دادند و این موضوع، تنها شامل مردان هم نبوده، بلکه زنان و کودکان نیز از این فیض، بی بهره نماندند

اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):
پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:

 
1. على بن ابى‏طالب(ع).

2. ابوطالب بن عبد المطلب.

3. حمزة بن عبدالمطلب.

4. جعفربن ابى‏طالب.

5. عباس بن عبدالمطلب.

6. عبداللّه بن عباس.

7. فضل بن عباس.

8. معاذبن جبل.

9. سلمان فارسى.

10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).

11. مقداد بن اسود.

12. بلال حبشى.

13. مصعب بن عمير.

14. زبير بن عوام.

15. سعد بن ابى وقاص.

16. ابو دجانه.

17. سهل بن حنيف.

18. سعد بن معاذ.

19. سعد بن عباده.

20. محمد بن مسلمه.


21. زيد بن ارقم.

22. ابو ايوب انصارى.

23. جابر بن عبدالله انصارى.

24. حذيفة بن يمان عنسى.

25. خالد بن سعيد اموى.

26. خزيمة بن ثابت انصارى.

27. زيد بن حارثه.

28. عبدالله بن مسعود.

29. عمار بن ياسر.

30. قيس بن عاصم.


31. مالك بن نويره.

32. ابوبكر بن ابى قحافه.

33. عثمان بن عفان.

34. عبدالله بن رواحه.

35. عمر بن خطّاب.

36. طلحة بن عبيدالله.

37. عثمان بن مظعون.

38. ابو موسى اشعرى.

39. عاصم بن ثابت.

40. عبدالرحمن بن عوف.


41. ابوعبيده جراح.

42. ابو سلمه.

43. ارقم بن ابى ارقم.

44. قدامة بن مظعون.

45. عبدالله بن مظعون.

46. عبيدة بن حارث.

47. سعيد بن زيد.

48. خَبّاب بن اَرَت.

49. بريده اسلمى.

50. عثمان بن حنيف.

51. ابو هيثم تيهان.

52. ابىّ بن كعب.

  

تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):

دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى‏فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود.

 

محل دفن حضرت محمد (ص):

مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

براساس اخبار وارده، پیامبر اسلام(ص) فرموده بودند: «هر پیامبری که از دنیا می‌رود، در همان مکانی که قبض روح شده مدفون می‌شود». بنابراین، آن‌حضرت در یکی از اطاق‌های منزلش، در شهر مدینه که در همان مکان از دنیا رفتند، به خاک سپرده شدند.‏ هم اکنون مرقد شریف آن‌حضرت چسبیده به مسجد النبی و جزو آن مسجد است.
افراد حاضر در تدفین پیامبر اسلام(ص)
در منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت جریان تجهیز و تدفین پیامبر گرامی اسلام(ص) این‌گونه گزارش شده است که علىّ بن ابی‌طالب(ع)، فضل بن عبّاس و اسامة بن زید، بدن حضرت را غسل دادند. اول کسى که بر رسول خدا(ص) نماز گزارد، عبّاس بن عبدالمطلّب و بنى هاشم بودند، آن‌گاه مهاجران، بعد انصار، و پس از آن دیگر مردم که گروه گروه نماز می‌گزاردند. بعد از گذشت سه روز امام علی(ع) به همراه فضل و اسامه در قبر آن‌حضرت وارد شدند و بدن مطهر حضرت را به خاک سپردند. بر اساس این گزارشات، اگرچه ابوبکر و عمر هم؛ مانند سایر مسلمانان بر بدن پیامبر اکرم(ص) نماز خواندند، اما در مراسم تدفین نبی مکرم اسلام حضور نداشتند

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.